Storytelling یک فرآیند، روش یا تکنیک نیست بلکه یک هنر است و به خلاقیت، تصویرسازی، مهارت و تمرین نیاز دارد. Storytelling یا داستان سرایی موضوعی نیست که بتوانید در یک جلسه و پس از یک دوره، آن را درک کنید زیرا یک فرآیند آزمون و خطا است. این مفهوم بخش مهمی از موفقیت های کمپین های بازاریابی را تشکیل می دهد و برندهای مطرح را از مشاغل ساده و مشتریان وفادار را از خریدارانی که یک بار به سایت شما مراجعه می کنند، متمایز می نماید. داستان سرایی ابزاری فوق العاده ارزشمند است که می توانید آن را به مجموعه ابزارهای بازاریابی خود اضافه کنید. این مقاله به شما در کشف و درک Storytelling کمک خواهد کرد.
Storytelling یا داستان سرایی چیست؟
Storytelling، از کلمات برای ایجاد دنیاها و تجربیات جدید در تخیل خواننده یا شنونده استفاده می کند. داستان سرایی می تواند بر احساسات انسان تأثیر بگذارد. همچنین میتواند افراد را به پذیرش اهداف اصلی سوق دهد یا آنها را تشویق به اقدام کار خاصی کند.
از آنجایی که Storytelling یا داستان سرایی میتواند اشکال مختلفی داشته باشد اما ایجاد یک داستان خوب میتواند چالش برانگیز شود. در جدول زیر برخی از بایدها و نبایدها برای شروع این کار، آورده شده است:
بایدها و نبایدهای Storytelling |
|
بایدها |
نبایدها |
برای نشان دادن ایده های خود از تصاویر استفاده کنید |
از اصطلاحات صنفی یا کسب و کار استفاده کنید |
مخاطب خود را بشناسید |
بیش از حد روی خود یا برندتان تمرکز کنید |
طراحی و پیام اصلی خود را مشخص کنید |
مشکلات طراحی را به حال خود رها کنید |
صادق باشید |
شخصیت خود را بیش از حد کامل نشان دهید |
به موضوعات عمیقا بپردازید |
به جزئیات بی توجه باشید |
CTA را مفید جلوه دهید |
CTA را به سختی در اختیار کاربر قرار دهید |
جایی برای رویا پردازی باقی بگذارید |
داستان را بیش از حد پیچیده کنید |
جدول(1)
هنر Storytelling یا داستان سرایی
تصویر(1)
از آغاز پیدایش زبان بشر، Storytelling یا داستان سرایی روش انتقال باورها و ارزش های مشترک فرهنگ ها بوده است. برخی از داستانهایی که امروزه گفته میشوند بیش از 6000 سال پیش توسط اجداد ما به اشتراک گذاشته شده اند. هر فرد داستانی دارد اما هنر داستان سرایی می تواند آن را متحول کند. چند ویژگی وجود دارد که می تواند یک داستان معمولی را به سمت هنر داستان سرایی سوق دهد.
- روایت
در حالی که موقعیت بر آنچه که یک داستان میتواند باشد تأثیر میگذارد اما همه داستانهای بزرگ دارای روایت گفتاری یا نوشتاری از رویدادها هستند. به عنوان مثال، استندآپ کمدین ها گاهی به صورت یک مجموعه، داستان را تعریف می کنند. ساختار، محیط و جزئیات این روایت ممکن است مانند نمایشنامه شکسپیر نباشد اما هر دو داستان نویس، یک روایت را به اشتراک می گذارند.
- جلب توجه
صرفا داستان گفتن کافی نیست. Storytelling یا داستان سرایی که با مردم همسو شود، توجه آنها را جلب می کند. راه های زیادی برای جلب توجه مخاطب و تداوم آن در طول داستان وجود دارد. ایجاد ابهام یک گزینه است. داستان هایی که پر از رمز و راز هستند به دلیل سوالات بی پاسخشان جالب خواهند بود. غافلگیر کردن مخاطبان نیز راهی عالی برای جذب کاربران است.
راه دیگر برای جذب مخاطب، اضافه کردن جزئیاتی است که داستان شما را به واقعیت نزدیک می کند. یک روش محبوب برای توصیف این تکنیک داستان سرایی، "نشان بده اما نگو" است. به عنوان مثال، بگویید شرکت شما در حال عرضه یک محصول جدید است. در استوری خود، میتوانید جزئیات مربوط به لحظهای که تیم شما به این ایده رسید را به اشتراک بگذارید. این روش هیجان انگیزتر است تا اینکه به مشتریان خود بگویید در شرف عرضه یک محصول جدید هستید. در مورد موانع و موفقیت های کوچکی که منجر به ایجاد محصول شد، صحبت کنید. این موضوع باعث می شود تا مخاطبان احساس کنند که بخشی از فرآیند شما هستند.
- برقراری ارتباط
تصویر(2)
Storytelling یا داستان سرایی صرفا داستانی نیست که آن را بازگو کنید بلکه روشی است که مخاطبان شما با آن تعامل خواهند داشت. برخی از انواع داستان سرایی، نیاز به مشارکت کاربر در داستان دارند، مانند فیلم تعاملی نتفلیکس با نام Black Mirror: Bandersnatch.
اما در بیشتر داستانها، تعامل از رابطهای ناشی میشود که مخاطب با داستاننویس دارد. مخاطبان شما ممکن است گروهی از طرفداران جدیدترین فیلم هری پاتر و داستان نویس مورد علاقه شما یک اینفلوئنسر TikTok باشد. این احساس ارتباط و تعامل، برای داستان سرایی ضروری است.
- تخیلی
بسیاری از فیلم ها، برگرفته از کتاب های محبوب هستند. برای بینندگان غیرعادی نیست که کیفیت این نوع فیلمها را براساس مطابقت با آنچه که در هنگام خواندن کتاب تصور میکردند، ارزیابی کنند. وقتی افراد به داستانی گوش می دهند، اغلب یک تصویر در ذهن خود اجرا می کنند. این تصویر ذهنی، شامل جزئیات بسیار دقیقی از شخصیت ها، موقعیت و رویدادها می باشد.
این تصورات اغلب برای خوانندگان خاطره ایجاد می کنند یا ممکن است ویژگی های خود را در یکی از شخصیت های داستان مشاهده نمایند. هیچ داستانی بدون اینکه شنونده یا مطالعه کننده به تنهایی این جزئیات تخیلی را اضافه کند، کامل نمی شود. Storytelling یا داستان سرایی مانند ترسیم یک تصویر با کلمات است. تقریبا همه می توانند داستان تعریف کنند اما افراد خاصی مهارت داستان سرایی خوبی دارند و از طرف سازمان یا کسب و کارشان، به داستان نویس تبدیل می شوند. ممکن است نام این افراد را شنیده باشید. معمولا از آنها با عنوان بازاریاب، نویسنده محتوا یا متخصص روابط عمومی یاد می شود. هر عضو یک سازمان می تواند داستانی را تعریف کند اما قبل از پرداختن به چگونگی آن، لازم است چرایی داستان سرایی را درک کنید.
چرا داستان گفته می شود؟
تصویر(3)
دلایل مختلفی مانند فروش، سرگرمی، آموزش یا خودستایی برای Storytelling یا داستان سرایی وجود دارد. برخی از دلایل آن در ادامه شرح داده شده اند.
داستان ها مفاهیم انتزاعی را یکپارچه سازی و پیام های پیچیده را ساده می کنند
شما نیز ممکن است هنگام تلاش برای درک یک مفهوم جدید، دچار سردرگمی شده باشید. داستان ها راهی برای دور زدن این مشکل ارائه می دهند. به زمان هایی فکر کنید که داستان ها به شما در درک بهتر یک مفهوم کمک کرده اند. شاید معلم شما از یک مثال واقعی برای توضیح یک مسئله ریاضی استفاده کرده است.
داستان ها به یکپارچه سازی مفاهیم انتزاعی و ساده سازی پیام های پیچیده کمک می کنند. در نظر گرفتن یک مفهوم طولانی و غیرملموس و مرتبط کردن آن به ایدههای قابل لمس، یکی از بزرگترین نقاط قوت داستانسرایی در تجارت است. به عنوان مثال، اپل را در نظر بگیرید. توضیح موضوعات بسیار پیچیده ای مانند رایانه ها و تلفن های هوشمند برای مشتریان معمولی، دشوار خواهد بود. آنها توانستهاند با استفاده از داستانهای واقعی، مفید بودن محصولاتشان را برای کاربران توصیف کنند. اپل به جای تکیه بر اصطلاحات فنی که مشتریان کمی آنها را درک می کنند، از Storytelling یا داستان سرایی استفاده می کند.
داستان ها ایده ها را ارتقا و شکل می دهند
در طول تاریخ، افراد از داستان ها برای ارتقا همکاری و تأثیرگذاری بر رفتارهای اجتماعی استفاده کرده اند. شواهد علمی وجود دارد که داستان ها می توانند رفتار مردم را تغییر دهند. داستان ها احساسات ما را درگیر می کنند. بنابراین، حتی اگر تحت استرس و منزوی هستید، باز هم می توانید با یک داستان ارتباط برقرار نمایید. این ارتباط ممکن است باعث شود نسبت به حقایق انتقاد کمتری داشته باشید، کمتر تدافعی عمل کنید و برای تغییر ایدههای خود راحتتر اقدام نمایید.
داده ها قدرتمند هستند اما دادههای بدون Storytelling یا داستان سرایی، میتوانند منجر به سردرگمی، نا امیدی و تضاد نظرات شوند. به این دلیل که گوش دادن به داستان ها، بخش های مختلفی از مغز را نسبت به داده ها درگیر می کنند. وقتی داستانی را تعریف میکنید، از شخصی میخواهید که مجموعهای از رویدادها را از دید شما مشاهده کند. شخصی که به آن داستان گوش می دهد به حقیقت آنچه بازگو می کنید، اعتقاد دارد. اگر در Storytelling مهارت داشته باشید، ممکن است بتوانید بر رفتار آینده آن شخص تأثیر بگذارید. فرهنگ های مختلف، اغلب به داستان نویسان ماهر احترام می گذارند.
تصویر(4)
داستان ها مردم را به هم نزدیک می کند
همانطور که در بخش قبلی ذکر شد، داستان ها یک زبان جهانی هستند. احتمالا داستان قهرمانان، مردم مظلوم یا افراد عاشق را درک خواهید کرد. همه افراد احساسات را پردازش می کنند و می توانند شادی، امید، ناامیدی و خشم را به اشتراک بگذارند. در دنیایی که با موضوعات مختلفی احاطه شده است، داستانها مردم را دور هم جمع کرده و حس یک جامعه را ایجاد می کنند. با وجود زبان، مذهب، ترجیحات سیاسی یا قومیت، داستانها از طریق احساس و واکنشی که به آنها نشان داده میشود، افراد را به یکدیگر متصل مینمایند.
تصویر(5)
TOMS یک مثال عالی از این موضوع می باشد. TOMS با به اشتراک گذاشتن داستانهای مشتریان، جنبشی را ایجاد کرده که نه تنها فروش را افزایش داده، بلکه جامعهای را نیز ایجاد کرده است.
داستان ها الهام بخش هستند و انگیزه می دهند
داستانها از ما انسان میسازند و همین امر در مورد برندها نیز صدق میکند. وقتی برندها شفاف و معتبر می شوند، به مشتریان کمک می کنند با آنها و افراد دیگر، ارتباط برقرار نمایند. استفاده از احساسات مردم و آشکار ساختن خوبی ها و بدی ها، نحوه الهام بخشیدن و انگیزه داستان ها، در نهایت منجر به کنش می شود. همچنین داستان ها وفاداری به برند را تقویت می کنند. ایجاد یک روایت در مورد برند یا محصول، نه تنها آن را برای افراد قابل پذیرش میکند بلکه برای کسب و کار شما بازاریابی نیز انجام میدهد.
برندهای اندکی از این روش به عنوان یک تاکتیک فروش استفاده می کنند اما ModCloth این کار را به خوبی انجام می دهد. ModCloth با به اشتراک گذاشتن داستان واقعی کسب و کار خود، نه تنها برند را معتبر و با ارزش می کند، بلکه الهام بخش دیگر بنیانگذاران و صاحبان مشاغل نیز می باشد.
تصویر(5)
یک داستان خوب چه داستانی است؟
کلماتی مانند "خوب" و "بد"، به نظر کاربر وابسته هستند. چند مولفه غیرقابل مذاکره وجود دارد که یک تجربه Storytelling یا داستان سرایی عالی را هم برای کاربر و هم برای گوینده، ایجاد می کند.
ویژگی داستان های خوب عبارتند از:
- سرگرم کننده: داستان های خوب کاربر را درگیر و به اتفاقات بعدی علاقه مند می کنند.
- باورپذیر: داستانهای خوب، کاربر را در مورد واقعیت متقاعد کرده و مشارکت را آسان میکند.
- آموزشی: داستان های خوب حس کنجکاوی را بر می انگیزند و به دانش کاربر می افزایند.
- امکان برقراری ارتباط: داستان ها افراد و مکان هایی که کاربران می شناسند را به آنها یادآوری می کنند. همچنین به مخاطبان خود کمک می نمایند تا الگوهای دنیای اطراف خود را بشناسند.
- سازماندهی شده: داستان های خوب از یک اصول اولیه پیروی می کنند که به انتقال پیام اصلی کمک کرده و موجب جذب مخاطبان خواهد شد.
- به یاد ماندنی: از طریق الهام، رسوایی یا طنز، داستان های خوب در ذهن مخاطبان باقی خواهند ماند.
نحوه نوشتن داستان های عالی
تصویر(6)
صرف نظر از داستانی که می خواهید بگویید، سه مؤلفه وجود دارد که موجب ایجاد یک داستان خوب می شود.
1. شخصیت ها
هر داستان حداقل یک شخصیت دارد که کلید ارتباط مخاطب با داستان خواهد بود. این شخصیت اصلی، اغلب قهرمان داستان نامیده می شود. شخصیت ها، پل بین شما، داستان گو و مخاطب هستند. اگر مخاطبان بتوانند خود را به جای شخصیت شما بگذارند، احتمالاً CTA شما را دنبال خواهند کرد.
2. تعارض
تعارض نحوه غلبه شخصیت بر چالش است. تعارض در داستان، احساسات را برمی انگیزد و مخاطب را از طریق تجربیات مرتبط، به هم متصل می کند. هنگام داستان سرایی، قدرت در موضوعی است که شما منتقل می کنید و آموزش می دهید. اگر در داستان تعارضی وجود نداشته باشد، احتمالاً داستان نیست.
3. نتیجه
هر داستان خوب پایانی دارد اما همیشه نباید خوب باشد. نتیجه داستان باید آن را کامل کند و مخاطبان شما را به انجام CTA وادار نماید. اگر در Storytelling یا داستان سرایی تازه کار هستید، چند عنصر دیگر وجود دارد که می توانید هنگام ایجاد اولین داستان خود، به آنها بپردازید.
4. ساختار
یک وبلاگ میتواند نوشتههای عالی و شخصیت های مرتبط داشته باشد اما اگر یک روال مناسب از رویدادها ایجاد نکنید، وبلاگ شما مخاطب را گیج میکند. صفحه «درباره ما» در وبسایتتان میتواند داستان کسبوکار شما را نشان دهد. اگر آن را به بخشهای واضح و مفید تقسیم نکنید، بازدیدکنندگان ممکن است قبل از اینکه به بخش خوب آن برسند، بازگردند. داستان شما باید شروع، میانه و پایان داشته باشد. این ساختار آشنا است، بنابراین باعث میشود مخاطبان شما راحتتر به اطلاعات جدید دسترسی پیدا کنند.
5. موقعیت
زمینه Storytelling یا داستان سرایی بر نحوه برداشت مخاطب از داستان شما تأثیر می گذارد. موقعیت بیشتر از مکانی است که یک داستان اتفاق می افتد. از این طریق می توانید:
- ارزش ها و اهداف شخصیت های خود را به اشتراک بگذارید.
- لحن مکالمات و اقدامات را تغییر دهید.
- به جای گفتن، داستان را به نمایش بگذارید.
به عنوان مثال، فرض کنید در حال ایجاد یک کمپین تبلیغاتی هستید که دارای دو شخصیت اصلی است. شخصیت اول یک استارتاپ کوچک را اداره کرده و دیگری برای شرکتی بزرگ کار می کند. ملاقات آنها در چه مکانی منطقی است؟ موقعیت مکانی آنها چگونه می تواند بر مکالمه تأثیر بگذارد؟ اکنون که میدانید داستان شما باید چه مشخصاتی داشته باشد، در ادامه با فرآیند داستان نویسی آشنا خواهید شد.
فرآیند Storytelling یا داستان سرایی
تصویر(7)
همانطور که تا به اینجا متوجه شده اید، Storytelling یا داستان سرایی یک هنر است. داستان سرایی نیز مانند هر هنر دیگری، نیازمند خلاقیت، الهام و مهارت می باشد و به تمرین نیاز دارد. نقاشان، مجسمه سازان و طراحان، همگی فرآیندهای خلاقانه خود را هنگام تولید اثر هنری دنبال می کنند. این موضوع به آنها کمک می کند تا بدانند از کجا شروع کنند و چگونه تصورات خود را گسترش دهند. همین امر در مورد داستان سرایی نیز صدق می کند، به ویژه برای مشاغلی که داستان می نویسند. اما چرا این فرآیند مهم است؟ زیرا بهعنوان یک سازمان یا برند، احتمالاً حقایق، آمار و پیامهای زیادی دارید که میتوانید در یک داستان مختصر به کاربران منتقل کنید.
برای انجام این کار می توانید از مرحله اول شروع کنید.
1. مخاطبان خود را بشناسید
چه کسی می خواهد داستان شما را بشنود؟ چه کسی بیشترین نفع را می برد و به آن واکنش نشان می دهد؟ برای ایجاد یک داستان متقاعد کننده، باید مخاطبان خود را درک کنید و بدانید که کدام یک از آنها واکنش نشان داده و عمل موردنظرتان را انجام می دهند.
قبل از اینکه شروع به نوشتن کنید، در مورد بازار هدف خود تحقیق کرده و شخصیت (های) خریدار خود را تعریف نمایید. درک اینکه داستان شما برای چه کسی مناسب است، در ایجاد پایه و اساس داستان، مسیر مشخصی را ارائه می دهد.
2. پیام اصلی خود را تعریف کنید
چه داستان شما یک صفحه باشد یا بیست صفحه، باید یک پیام اصلی داشته باشد. مانند پایه و اساس یک خانه، شما باید پیام اصلی خود را قبل از شروع کار تعیین کنید.
آیا داستان شما در خصوص فروش یک محصول یا جمع آوری سرمایه است؟ توضیح یک سرویس یا حمایت از یک موضوع می باشد؟ نکته داستان شما چیست؟ برای کمک به تعریف این موضوع، سعی کنید داستان خود را در شش تا ده کلمه خلاصه کنید. اگر نمی توانید این کار را انجام دهید، در نتیجه پیام اصلی ندارید.
3. نوع داستان را مشخص کنید
همه داستان ها یکسان خلق نمی شوند. برای تصمیمگیری درباره نوع داستانی که میگویید، مشخص کنید که میخواهید مخاطب شما هنگام مطالعه آن، چه احساسی داشته باشد یا چه واکنشی نشان دهد.
تصویر(8)
اگر هدف شما موارد زیر باشند، این موضوع به شما کمک میکند تا متوجه شوید که چگونه داستان خود را بسازید و چه هدفی را دنبال کنید:
ترغیب به عمل
داستان شما باید توضیح دهد که چگونه یک عمل موفق را در گذشته انجام دادهاید و چگونه کاربران ممکن است بتوانند همان تغییر را ایجاد کنند. از جزئیات بیش از حد، اغراقآمیز یا تغییرات در موضوع خودداری کنید تا مخاطبانتان بتوانند روی عمل یا تغییری که داستان تشویق میکند، تمرکز نمایند.
داستان خود را بگویید
در مورد مبارزات، شکست ها و پیروزی های واقعی خود صحبت کنید. مشتری امروزی از برندهایی که با اصالت وارد بازار میشوند، معتبر دانسته و با آنها ارتباط برقرار میکند. داستان باید منعکس کننده خود واقعی شما باشد.
انتقال ارزش ها
داستانی را تعریف کنید که به احساسات، شخصیتها و موقعیتهای آشنا کمک میکند تا کاربران بتوانند کاربرد داستان را در زندگی خود درک کنند. این امر به ویژه هنگام بحث درباره ارزش هایی که ممکن است برخی افراد با آن موافق نباشند یا درک نکنند، مهم خواهد بود.
گسترش تعداد کاربران یا همکاری
داستانی بگویید که کاربران را به گفتگو و اشتراک گذاشتن داستان شما با دیگران، تشویق کند. از موقعیت یا تجربه ای استفاده کنید که دیگران بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. موقعیت ها و شخصیت ها را خنثی نگه دارید تا طیف وسیعی از مخاطبان را جذب نمایید.
اطلاع رسانی کنید یا آموزش دهید
داستانی را تعریف کنید که شامل یک تجربه آزمون و خطا شود و کاربران بتوانند در مورد یک مشکل و نحوه یافتن و به کارگیری راه حل، بیاموزند.
4. CTA خود را ایجاد کنید
تصویر(9)
هدف و CTA یکسان هستند اما CTA شما اقدامی را که دوست دارید مخاطبان پس از مطالعه انجام دهند، مشخص می کند.
به عنوان مثال، اگر هدف شما گسترش تعداد کاربران یا همکاری آنها باشد، برای CTA شما ممکن است عبارت «روی دکمه اشتراکگذاری زیر کلیک کنید» درج شود.
5. رسانه داستان خود را انتخاب کنید
داستان ها می توانند اشکال مختلفی داشته باشند. گاهی افراد داستان را می خوانند و در مواقعی آن را تماشا کرده یا گوش می دهند. انتخاب رسانه داستان شما، به نوع داستان و همچنین منابعی مانند بودجه و زمان بستگی دارد.
در ادامه چهار روش مختلف که می توانید داستان خود را بیان کنید، ذکر شده اند:
نوشتن
داستان هایی که به شکل مقاله، پست وبلاگ یا کتاب نوشته می شوند، جز این دسته هستند. آنها عمدتا متنی بوده و ممکن است شامل چند تصویر نیز باشند. داستان های نوشته شده به این روش، تا حد زیادی مقرون به صرفه ترین و قابل دسترس ترین نوع Storytelling یا داستان سرایی هستند. زیرا صرفا به یک واژه پرداز رایگان مانند Google Docs یا یک قلم و کاغذ نیاز دارند.
گفتاری
شما داستانهای گفتاری را شخصاً روایت می کنید. سخنرانی های TED نمونه ای از داستان های گفتاری هستند. TED یک سازمان رسانه ای غیرانتفاعی آمریکایی-کانادایی است که گفتگوهای بین المللی را به صورت آنلاین منتشر می کند. داستانهای گفتاری به دلیل ماهیت «پخش زنده» و غیر قابل ویرایش، برای انتقال پیامها و برانگیختن احساسات دیگران، معمولاً به تمرین و مهارت بیشتری نیاز دارند.
صوتی
داستان های صوتی با صدای بلند گفته می شوند و ضبط می گردند. این نکته، آنها را از داستان گفتاری متمایز می کند. داستانهای صوتی معمولاً به صورت پادکست هستند و با فناوری امروزی، ایجاد یک داستان صوتی مقرون به صرفهتر از همیشه است.
دیجیتال
Storytelling یا داستان سرایی دیجیتال تحت رسانه های مختلفی از جمله ویدئو، انیمیشن، داستان های تعاملی و بازی ها ارائه می شود. این گزینه تا حد زیادی برای داستان های احساسی، پر جنب و جوش و تصویری مناسب است. به همین دلیل، تولید آنها می تواند پر هزینه باشد.
تصویر(10)
6. برای داستان خود برنامه ریزی نموده و ساختار آن را مشخص کنید
شما در مورد آنچه که می خواهید در داستان خود بگنجانید، نحوه سازماندهی و مناسبترین رسانه، ایده ای دارید. اگر می خواهید خلاق باشید، قدم بعدی شما ممکن است شروع نوشتن و سپس تعیین ساختار داستان باشد. در حالی که داستان سرایی با هدف بازاریابی باید خلاقانه باشد اما هدفی را نیز دنبال می کند. این بدان معنی است که میتواند به فرآیند ساختارمندتری نیاز داشته باشد زیرا هر مرحله از مقدمه تا CTA، باید به یک هدف خاص برسد. Storytelling یا داستان سرایی شما باید تخیل و احساسات را تحریک کند. داستان نویسان بازاریابی، به محض اینکه داستانشان منتشر شد، معیارها را نیز دنبال می کنند.
7. نوشتن را آغاز کنید
حالا وقت آن است که قلم را روی کاغذ بیاورید و شروع به ساختن داستان خود کنید. شما برای رسیدن به این نقطه تلاش زیادی کرده اید. برای بسیاری از داستان نویسان، این بخش سرگرم کننده است. به یاد داشته باشید که مخاطبان منتظر یک داستان قدیمی نیستند و می خواهند از شما داستانی جدید بشنوند.
8. داستان خود را به اشتراک بگذارید
فراموش نکنید که داستان خود را به اشتراک بگذارید و تبلیغ کنید. مانند هر بخش دیگری از بازاریابی محتوا، ایجاد محتوا تنها نیمی از راه است. با توجه به رسانه انتخاب شده، باید داستان خود را در رسانه های اجتماعی و از طریق ایمیل به اشتراک بگذارید. داستان های نوشته شده را در وبلاگ، رسانه یا به عنوان یک پست مهمان، در نشریات دیگر تبلیغ کنید. میتوانید داستانهای دیجیتالی را در وبسایت، YouTube یا اپلیکیشن تلفن همراه خود به اشتراک بگذارید.
شروع به نوشتن داستان خود کنید
Storytelling یا داستان سرایی یک هنر و همچنین فرآیندی است که هم برای کسب و کار و هم مشتریان شما، ارزش یادگیری دارد. داستان ها افراد را دور هم جمع می کنند و الهام بخش عمل و واکنش هستند. مشتری امروزی بر اساس محصولی که میفروشید، تصمیم به خرید نمی گیرد بلکه بر اساس دلیل فروش آن، خرید انجام می دهد.